_پس چرا باید به قلبم گوش کنم؟ +چون هیچ وقت موفق نمی شوی او را ساکت کنی حتی اگر وانمود کنی که به حرف هایش گوش نمی کنی او آنجا در سینه تو خواهد بود و مدام آنچه را که درباره زندگی و دنیا فکر میکند تکرار خواهد کرد _حتی اگر یک خائن باشد؟ خیانت صربه ای است که تو منتظرش نیستی، اگر تو قلبت را خوب بشناسی، هیچ وقت تو را غافلگیر نخواهد کرد، چون تو آرزو ها و رویا هایش را خواهی شناخت و میتوانی آنها را به حساب آوری، هیچ کس نمی تواند از دلش بگریزد، برای همین است که بهتر
خردمندان فهمیده اند که این جهان طبیعی تصویر یا تقلیدی از بهشت است وجود این جهان خود دلیلی مسلم بر وجود جهانی کاملتر است خدا آن را آفریده است تا از طریق اشیاِ قابل رویت، انسان ها بتوانند آموزشهای معنوی و گوهر های خرد او را درک کند و من به این ادراک عمل می گویم _آیا لازم است من صحیفه زمرد را بفهمم؟ شاید اگر تو در یک آزمایشگاه کیمیاگری بودی هر لحظه مناسبی برای درک صحیح (( صحیفه زمرد)) بود، اما تو در صحرا هستی در صحرا عمیق شو آن هم میتواند به اندازه هر چیزی
اگر آنچه یافته ای خالص باشد، هرگز فاسد نخواهد شد. و میتوانی روزی به سوی آن بازگردی، ولی اگر درخششی ناپایدار باشد، مثل انفجار یک ستاره، آنوقت در بازگشت چیزی نخواهی یافت. فقط یک انفجار نور دیده ای و خود این هم ارزش تجربه کردن داشته است مرد به زبان کیمیاگر حرف میزد اما همراهش دریافت که به فاطمه اشاره میکند
فردا شترت را بفروش و یک اسب بخر، شتر ها خائن هستند، هزاران کیلومتر راه میروند بدون اینکه هیچ نشانه ی خستگی در آنها ظاهر شود، بعد ناگهان به زانو در می آیند و میمیرند. اسب ها کم کم خسته میشوند و همیشه میدانی چقدر از آنها توقع داشته باشی و چه زمانی ممکن است بمیرند *ولی من اون شتر ام :)) نشون نمیدم خستگی هاموووو و یهو میمیرم.
درباره این سایت